مهر از بحران كاهش جمعیت در كشور گزارش می دهد
حقیقت تلخی كه در انتظار ایران است
حركت جمعیت كشور به سمت سالمندی نتایج ناگوار سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و حتی امنیتی به دنبال دارد و در صورت عدم توجه به آنها با اتفاقات ناگواری در دهه های آتی روبرو خواهیم شد.
خبرگزاری مهر؛ گروه جامعه: این روزها اغلب خانواده ها تنها دارای یک فرزند یا حداکثر دو فرزند هستند، ولی سوال مطرح این است که چطور بعد از نسلی که هر خانواده ۶ فرزند یا بیشتر داشتند، این نوع از سبک زندگی فراگیر شد؟
طبق بررسی های رسمی صورت گرفته، نرخ باروری ایران سال ۱۳۶۵ حدود ۶.۱ بوده است. دولت بعد از بررسی این نرخ، تصمیم به کاهش نرخ باروری گرفت. طبق این تصمیم باید سیاست هایی اتخاذ می گشت تا در سال ۹۰ نرخ باروری به حدود عدد ۴ می رسید اما طبق بررسی های صورت گرفته و طبق گزارش بانک جهانی نرخ باروری با سرعت و شیب بسیار بالایی رو به کاهش رفت، تا جایی که در سال ۱۳۷۵ به حدود ۳.۸ رسید.
این در حالی بود که دولت ها سیاست های ضد جمعیتی و حجم بالای تبلیغات «فرزند کمتر، زندگی بهتر» را متوقف نکرده و حتی سازمان های بین المللی هم در جهت کنترل جمعیت ایران کمک ها و دستورالعمل های خویش را ادامه می دادند. ادامه این روند تا جایی ادامه یافت که بر مبنای پژوهش بررسی وضعیت جمعیتی کشور توسط شورایعالی انقلاب فرهنگی، نرخ باروری در ابتدای دهه ۸۰ به زیر حد جانشینی رسید و در سال ۱۳۹۰ رقم ۱.۷ را نشان داد.
حتی ذکر شده که این رقم در شهرهای بزرگ کمتر بوده و در تهران به حدود ۰.۸ رسید. چنین ارقامی به معنای این است که به صورت متوسط هر زوج در یک خانواده کمتر از دو فرزند داشته و این زنگ خطری برای کاهش بحرانی جمعیت با شیبی غیر قابل جبران است.
محصول بحران جمعیت چه خواهد بود!
اصلی ترین پیامد کاهش نرخ باوری «پیری جمعیت» است؛ تا جایی که پیشبینی می شود در صورت عدم تغییر مثبت نرخ باروری، در دو دهه آینده بیشتر از یک سوم جمعیت را سالمندان تشکیل خواهند داد. این رخداد می تواند باعث پیامدهایی همچون کاهش نیروی کار و سرمایه ی نیروی انسانی جوان، افزایش بار نیازمندی های مراقبتی و اقتصادی سالمندان، کاهش رشد اقتصادی، مشکلات امنیتی و … گردد که اگر به سرعت برای آنها تدبیری نشود تا دهه ها قابل جبران و بازگشت نخواهند بود.
البته این مشکلات مسائل و بحران های دیگری به دنبال دارد همچون کاهش تولیدکنندگان و افزایش مصرف کنندگان که خود می تواند باعث ایجاد اختلال و فشار به ساختارهای اقتصادی کشور همچون صندوق های بازنشستگی، تأمین اجتماعی و حتی بیمه ای گردد.
همچنین نیازمندی بیشتر کشور به نیروهای پزشک و پرستار برای مراقبت های بهداشتی از این جمعیت سالمند و کمبود نیروی جوان خود می تواند در بحران هایی مشابه بحران کرونا، باعث فاجعه ای غیرقابل توصیف گردد. بعلاوه این مساله می تواند باعث اجبار کشور به پذیرش مهاجرین از کشورهای همسایه در سطح بسیار بالا شود. این مورد با علم به حضور کشور ما در بین جنگ ها و بحران های منطقه ای، نتایج نامطلوب و حتی دارای خطر امنیتی، اجتماعی و فرهنگی هم خواهد داشت.
اهمال کاری نهادهای متولی پیشگیری از بحران
متأسفانه علیرغم این نتایج نامطلوب هیچ نهاد مسئولی اقدام درخور این بحران را انجام نداده است و حتی در خیلی از موارد جامعه شاهد اجرای سیاست های ضد جمعیتی از نهادها و سازمان ها بوده ایم. به صورت مثال دولت در اقدامی بحث برانگیز در پرداخت یارانه معیشتی بنزین، نشان داد هرچه تعداد فرزندان یک خانواده بیشتر باشد به اعضای آن یارانه کمتری پرداخت می گردد، تا جایی که برای فرزند ششم و هفتم یارانه ای در نظر گرفته نشده است.
یا در مورد پرداخت وام یک میلیون تومانی در ایام کرونایی، به آسانی با نادیده گرفتن تعداد فرزندان خانواده، خانوارهای تک فرزند را با خانواده ۴ فرزند برابر دانست! این در شرایطی است که در دیگر کشورهای درگیر بحران جمعیت، بعضاً به ازای تولد هر فرزند مبالغ هنگفتی به والدین پرداخت می شود و مادران از حمایت های مختلف دیگر همچون مرخصی زایمان طولانی مدت همراه با حقوق و … برخوردار می شوند.
این در حالی است که جوانان ایرانی به دلیل مضیقه اقتصادی و نداشتن مسکن حتی از ازدواج هم بازمانده اند، از طرفی دولت ها بدون توجه به اسناد و قوانین به سادگی از ساخت منازل ارزان مانند مسکن مهر دست کشیده اند. عدم برنامه ریزی صحیح شغلی و نبود پشتوانه برای جوانان در سن ازدواج هم در کنار تمام فرهنگ سازی های نادرست، باعث افزایش سن ازدواج و درنتیجه کاهش نرخ باروری شده و دولت بدون مسئولیت پذیری در این عرصه با دست خود به بحران جمعیت دامن می زند.
دولت در این سیاست های ضد جمعیتی تنها نبوده و مجلس هم با عدم تصویب بودجه مناسب برای درمان ناباروری و پیش نگرفتن سیاست نظارتی در حوزه ی بحران جمعیت به جمع مسببین بحران پیوسته است. حتی سازمان هایی مانند بنیاد مستضعفین و ستاد اجرایی فرمان امام (ره) هم در مواردی مانند کمک های بلاعوض به کولبران و دست فروشان با در نظر نگرفتن تعداد فرزندان، نشان می دهند که اراده ای برای سیاست های افزایش جمعیتی در هیچ نهادی به صورت اجرایی وجود ندارد.
در مثالی دیگر هم سازمان صدا و سیما بعنوان متولی فرهنگ سازی در چنین حوزه های استراتژیک و سرنوشت سازی، ساعتهای متوالی پخش برنامه را با کمترین توجه به این بحران روی آنتن می برد. همچون وظایف این سازمان در شرایط حاضر پخش برنامه های تحلیلی، فیلم و سریال هایی از ازدواج های آسان، تشویق به فرزندآوری و نکات مثبت خانواده های پرجمعیت و همینطور پرداختن به آگاه سازی در جهت بحران پیری جمعیت است اما متأسفانه این امر چندان جدی گرفته نمی گردد.
راه حل خروج از بحران پیری جمعیت
اصلی ترین چاره هر بحرانی، تعامل همه بخش ها و نهادها است و از نزدیک ترین تجربه های موفق آن می توان به کنترل بحران کرونا با همراهی دولت و مردم در کنار سایر نهادها اشاره نمود. برای حل این بحران هم باید تمام نهادهای مرتبط و مسئول در جهت رفع موانع افزایش جمعیت قدم بردارند که البته برای رفع آن نیازمند شناخت موانع هستیم.
شاید نخستین و مهمترین عامل، افزایش سن ازدواج و حتی افزایش مجردان قطعی کشور باشد که باید برای رفع این روند نامطلوب، باید اقدامات خیلی از جمله فرهنگ سازی رخ دهد. مورد دیگر ضرورت حمایت های مؤثر از زوج های جوان تا ۵ سال بعد از ازدواج و تشویق به فرزندآوری آنها در سال های ابتدایی ازدواج است.
این حمایت ها شامل عمل به قوانین تصویب شده همچون قانون تسهیل ازدواج، مرخصی زایمان برای مادران، کوشش برای تأمین مسکن ارزان، آسان سازی اشتغال و افزایش حقوق فرزند داران، کاهش هزینه های زایمان، پشتیبانی از فرزند سوم (و بیشتر) خانواده ها به شکلی ویژه تر و ارزش آفرینی در این راستا در جامعه است که در صورت بی توجهی به آنها بزودی بحرانی بسیار پرهزینه تر و البته مشکل تر را بر سر کشور خواهد آورد.
امید است مسئولین قبل از آنکه این بحران به نقطه ی غیرقابل جبران خود برسد، اقدامات هم راستای خویش را آغاز کنند؛ چون که هر روزی که از دست برود می تواند خسارت های چندین ساله ای را به دنبال داشته باشد. زینب آورکانی، پژوهشگر
منبع: بلاگ سان
این پست بلاگ سان را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین پستهای مرتبط
نظرات کاربران بلاگ سان در مورد این مطلب