پوچ و بی محتوا نگاهی بر برنامه اینترنتی گنگ و حواشی آن
به گزارش بلاگ سان، علی ضیا پس از آن که مدت ها در یوتیوب با یک برنامه گفت وگومحور فعالیت می کرد، به تازگی با برنامه ای تحت عنوان «گنگ» که به مبحث موسیقی رپ فارسی اختصاص دارد، به پلت فرم نمایش خانگی فیلیمو آمده است.
علی ضیا پس از آن که مدت ها در یوتیوب با یک برنامه گفت وگومحور فعالیت می کرد، بتازگی با برنامه ای تحت عنوان «گنگ» که به موضوع موسیقی رپ فارسی اختصاص دارد، به پلت فرم نمایش خانگی فیلیمو آمده است؛ برنامه ای که بعد از انتشار اولین قسمت آن با حضور محمدرضا شایع، وارد دایره حاشیه های نظارتی، حقوقی و سیاسی شد و گفته شده در ادامه هم اشخاصی چون مهیار، جی جی، دورچی، چرسی، آشنا، شایان یو، پوری و پاپاپویز هم در این برنامه حضور پیدا می کنند؛ برنامه ای با دکوراسیون تاریک، فضای زیرزمینی، نورپردازی سایه-روشن و حضاری که همگی با لباس مشکی حضور دارند تا حال وهوای یک کنسرت رپ پنهان را روی صحنه رسمی بازنمایی کنند.
اما تنها چند ساعت بعد از پخش اولین قسمت این برنامه خبرگزاری فارس اعلام نمود برنامه فاقد مجوز تولید و انتشار است و ساترا پیگیری های حقوقی را شروع کرده است. یکی از حاشیه سازترین بخش های قسمت اول «گنگ»، اجرای زنده و رسمی محمدرضا شایع در تهران بود. اجرای رسمی یک رپر در ایران اتفاقی است که سال ها در عمل غیر ممکن به نظر می رسید؛ هرچند درباره ی خوانندگی شایع در برنامه «گنگ» هم بطور دقیق نمی شد گفت یک اجرای رسمی یا غیررسمی است. عنوان شده این اجرا با مجوز رسمی ساترا ضبط شده اما انتشار کل برنامه فاقد مجوز از جانب برخی مراجع دانسته شده است.
همزمان با اوج گرفتن حاشیه ها، پلت فرم نماوا هم اطلاعیه ای منتشر نمود و در اقدامی کم سابقه، ضمن «تبریک» به فیلیمو بابت جسارت در تولید برنامه ای درباره ی رپ، به اختلافات جدی با ساترا اشاره نمود. نماوا اعلام نمود ۲ سال است پروژه ای مشابه با عنوان «فلفور» را با حضور سهراب ام جی پیگیری کرده اما حتی موفق به گرفتن استعلام حراست ساترا هم نشده است.
چیزی که نهایتاً نه تنها دامنه این حواشی را بیشتر کرد، بلکه اصل ادعای علی ضیا و پلت فرم فیلیمو درباره ی سعی برای مجوزدار کردن موسیقی رپ در ایران و سعی برای کنار آمدن با آن چه واقعیت عنوان می شد را زیر سوال برد، برخورد بعدی محمدرضا شایع با موضوع بود که اساسا ارتباطی با پلت فرم و ساترا و این قبیل مسایل نداشت. شایع باتوجه به خاستگاهی که در آن رشد کرده و جنس هوادارانی که حول خودش جمع آوری کرده، اساسا نمی تواند در قالب های قانونمند و حتی معقول قرار گیرد.
هواداران محمدرضا شایع و دنبال کنندگان صفحه او، بابت حضورش در یک برنامه رسمی که آنها تابع قوانین جمهوری اسلامی می دانستند، حمله همه جانبه ای را ترتیب دادند و همین موجب شد این خواننده رپ زیرزمینی ویدئویی از خود ضبط و در صفحه اینستاگرامش بارگذاری کند که در آن می گوید: «صراحتاً می گویم توان رنجاندن هیچ کس را ندارم. در تمام ۱۰ روزی که ضبط این برنامه ادامه داشت، هر بار که قرار بود به محل کار بروم، در درونم صدایی می گفت نرو و من بارها و بارها به این صدا گوش دادم. در ایام پایانی واقعا تحت فشار بودم، چونکه مدام به من گفته می شد تو که در قلب تهران زندگی می کنی، آیا نمی خواهی حتی یک گام برای رپ فارسی برداری؟ تصورم این بود که واقعا قدمی برمی دارم و نقش کوچکی در پیشرفت رپ فارسی ایفا می کنم. فکر می کردم این خانواده هنری از این که فعالیت رپ در داخل ایران بیشتر شود، استقبال می کند. حال اما شرایط بگونه ای پیش رفته که متوجه شدم برداشت من اشتباه بوده است. در تمام این سال ها، شخصیت واقعی من در آثار و آهنگ هایم دیده شده است. من را کنار گذاشتند اما دلیلش شما نبودید. من اشتباه کردم و بابت این اشتباه، صمیمانه عذرخواهی می کنم».
او در ویدئویی دیگر گفت در این برنامه بر مخالفت خود با رپ مجوزدار تأکید کرده و ابراز پشیمانی اش صرفاً برای حضور در برنامه است و قرار نیست به دنبال مجوز و کنسرت باشد. به عبارتی، در صورتیکه گفته می شد برنامه گنگ تلاشی است برای رپرهای فارسی، یعنی کسانیکه سال ها خودشان می خواستند مجوز بگیرند اما به آنها چنین امکانی داده نمی شد.
این برنامه می خواست این امکان را فراهم آورد و دریچه ای باشد برای رفع سوءتفاهمات بین مدیران فرهنگی کشور و کنشگران این جنس از موسیقی اما برخورد اولین میهمان برنامه «گنگ» نشان داد آنها به هیچ عنوان حاضر نیستند فاصله گذاری خودشان با قوانین را از بین ببرند و برعکس رفتاری نشان دادند که منجر به سخت شدن شرایط شده است.
سرنوشت قسمت های بعد برنامه گنگ هنوز معلوم نیست ولی اتفاقی که در قسمت اول آن افتاد، می تواند توجهات را به چند نکته جلب نماید. این مساله چند ضلع دارد که یکی از آنها رپ فارسی است و اضلاع دیگر مثل پلت فرم فیلیمو و مجری هایی از قبیل علی ضیا را در بستری کلی تر باید بررسی کرد. معاش در جنجال، نگاهی که ادامه دار شدن آن برای به چشم آمدن و جذب مخاطب، دیگر به مبتذل ترین شکل تاریخی خود رسیده، مساله ای فراتر از یک برنامه پلتفرمی با موضوع موسیقی است. در ادامه ابتدا بعد از بررسی نقش پلت فرم فیلیمو در جنجال اخیر، به نسبت موسیقی رپ با چارچوب ها و قواعد رسمی هم پرداخته شده است. سپس رفتار مجری برنامه گنگ به عنوان یکی از شخصیت هایی که در سالیان اخیر به سبب افول جایگاه سابق شان به حرکات نامعقول رو آورده اند مورد توجه قرار گرفته است.
مخالف خوانی بدون زیبایی شناسی
حواشی برنامه «گنگ» ۲ موضوع را که پیش از این هم کم و بیش مطرح بود، مجدداً بیان کرد و حتی زوایای جدیدی به آن بخشید. مساله اول این است که چه طور این پلت فرم ها می توانند بدون این که مجوز رسمی داشته باشند، برنامه ای را بارگذاری کنند؟ چنانکه پیداست، همین امکان، برای آنها یک موقعیت ویژه جهت خلق حاشیه و جنجال و دیده شدن بیشتر پدید آورده است. وقتی قسمت اول یک برنامه یا سریال، بدون مجوز و به رغم وجود مسایل حاشیه دار پخش گردید و واکنش هایی برانگیخت و برخورد دستگاه های نظارتی مربوط، به توقف پخش ادامه قسمت ها منجر گردید، همین توقیف جزو کمپین تبلیغاتی آن محصول قرار می گیرد. این وضعیت صدمه های مختلفی دارد که فضای فرهنگ کشور را متاثر می کند.
مساله دوم به ادعای برگزارکنندگان این برنامه برمی گردد که می گفتند تلاش دارند به حاکمیت نشان بدهند نباید از بعضی چیزها مثل موسیقی رپ ترسید و اگر کمی سعه صدر وجود داشته باشد، خواهیم دید که اینها هم می توانند در قالب قرار بگیرند. فورا بعد از پخش اولین قسمت از برنامه گنگ و واکنش خود محمدرضا شایع به آن، مشخص شد این قبیل حرف های رمانتیک چقدر از واقعیت دور هستند. امکان دارد گفته شود چنین برخوردی به سبب سال ها نادیده گرفته شدن موسیقی رپ و زیست آن در فضای زیرزمینی است و در این مورد هم باز تقصیر اصلی بر گردن مدیران فرهنگی کشور بوده اما همه به یاد دارند که موسیقی پاپ هم تا سالیان سال مجوز نداشت و وقتی این مسیر باز شد، به هیچ عنوان چنین برخوردهایی از جانب هنرمندان آن عرصه دیده نشد.
به سالیان اخیر که نزدیک تر شویم، محسن چاوشی را به یاد خواهیم آورد که در دوره ای طولانی به عنوان یک خواننده زیرزمینی فعالیت می کرد و حتی وقتی در فیلم «سنتوری» خواند، آن فیلم هم مجوز اکران نیافت. در تاریخ موسیقی ایران هیچ کدام از خوانندگان زیرزمینی به درجه ای از شهرت نرسیدند که محسن چاوشی در همان دوره فعالیت زیرزمینی اش رسید اما این سبب نشد بعد از دریافت مجوز، رفتارهای شبیه آن چه از محمدرضا شایع با یک هزارم شهرت و محبوبیت چاوشی سر زد را از محسن چاوشی ببینیم. هدف از یادآوری این مورد مقایسه بین شخصیت محسن چاوشی و یک رپر جوان نیست، بلکه هدف اصلی، مقایسه ای واقع بینانه بین ماهیت رپ و باقی فعالیتهای هنری است.
به طور صریح و سرراست میتوان گفت وقتی ژست اپوزیسیون و مخالف خوانی در یک جریان خاص هنری و سرگرمی، تبدیل به قسمتی از هویت و بالطبع معاش آن جماعت شده باشد، مجوز دادن به آنها مخدوش کردن هویت و برهم زدن معاش آنهاست و سعی برای مجوز دادن به قسمتی از آنها هم بهترین هدیه است به قسمتی دیگر که تلاش می کنند با ایستادن روی گزاره هایی مثل «من مجوز نمی گیرم و من مستقل هستم»، آن ژست را تقویت نمایند. موسیقی رپ کاملا فاقد زیبایی شناسی معمول در سایر هنرهاست و تکیه اصلی آن روی همین حاشیه سازی ها و تابوشکنی هاست. این فقط مربوط به ایران نمی شود و در سایر کشورهای دنیا، حتی در جاهایی که دریافت مجوز پخش از یک وزارت خانه خاص مثل ایران رایج نیست هم وجود دارد. اساسأ ماهیت رپ همین مخالف خوانی است و بدون زیبایی شناسی، چیزی جز این ندارد و حتی در ترجمه به زبان های دیگر هم بطور معمول جذابیتش را از دست می دهد.
رپ در یک جامعه کوچک به گروه سنی محدودی از همان جامعه متعلق است و نه بیشتر و یک رپر اگر از این دایره بیرون بزند، ضعف های خودش را لو داده است. از همین رو اگر یک رپر حاضر به دریافت مجوز و قرار گرفتن در قالب قانونی شود، به عبارتی حیات هنری خودش را به خطر انداخته است. حتی اگر بعضی رپرها چنین چیزی را بپذیرند، باز هم امکان دارد همین قضیه، هدیه ای به باقی رپرها باشد تا آنها بتوانند با تکیه بر مرزبندی ها و ایستادن روی این ادعا که مجوز نمی خواهند، ژست مقتدرانه استقلال بگیرند و دوگانه جدیدی در کشور ایجاد کنند.
البته نمی توان مطمئن بود که پلت فرم فیلیمو یا مجری «گنگ» به واقع با دلایلی مثل اصلاح امور فرهنگی کشور، چنانکه بنا به تشخیص درست یا ناصحیح خودشان بوده باشد، گام در این راه گذاشته باشند و آن چه یاد شده قرار گرفت، نتیجه عکسی است که از ادعای آنها برآمده، نه از نیت آنها. چیزی که پذیرفتن آن منطقی تر به نظر می آید، سعی برای ایجاد جنجال و حاشیه از جانب این رسانه ها و برخی چهره های فعال در آن است که در فقدان ایده ای موثر تنها راه شان برای دیده شدن بشمار می رود. اتفاقاً در چنین نقطه ای است که رپرها و علی ضیا و پلت فرم فیلیمو و باقی پلت فرم های هم جهت با آن، با هم پیوند می خورند و به هم شباهت پیدا می کنند. همه آنها به یک فرمول برای دیده شدن متوسل شده اند که جنجالی شدن و حاشیه سازی است. شاید موضوع رپرها در همین جا لااقل برای مدتی مسکوت بماند و درحال حاضر کسی با ادعای رفع سوءتفاهم بین حاکمیت و این جماعت وارد میدان نشود اما موضوع آن پلت فرم و آن مجری و جنجال ها و حاشیه های بعدی که امکان دارد برای مطرح شدن ایجاد کنند، بازهم جریان دارد.
ببین که می گوید، نه این که صرفاً چه می گوید!
علی ضیا را چند وقتی می شد که مخاطبان نه در قاب تلویزیون دیده بودند و نه حتی در تاکشوها یا برنامه های گفت وگومحور پلت فرم ها. وی خاطرنشان کرد وگوهایی در یوتیوب ترتیب می داد که نسخه کامل همان ها هم غالباً دیده نمی شد و فقط بریده های جنجال سازی از دل شان بیرون می آمد و به فضای مجازی می رفت؛ بطورمثال در اینستاگرام، ایکس و تلگرام. به عبارتی، ضیا در طول این مدت تنها راهی که برای ادامه حیات خود در فضای رسانه ای کشور پیدا کرد، ایجاد حاشیه و جنجال بود. از جانب دیگر در همان برنامه های یوتیوبی به وضوح دیده می شد که علی ضیا به سوی بعضی جریان های سیاسی خاص گرایش پیدا کرده و برنامه اش را به تریبونی برای آنها مبدل می کند.
از اقتصاددان های جریان لیبرال تا بعضی چهره های سیاسی مارک دار، بی این که حضورشان ارتباطی با فضای کاری و تخصصی این مجری داشته باشد، در برنامه او حاضر می شدند و همین قضیه شبهاتی را بین خیلی از کاربران مجازی که به بریده هایی از این گفت وگوها واکنش نشان می دادند ایجاد کرد و موجب شد علی ضیا به پیمانکاری سیاسی و اقتصادی برای آن جریان ها متهم شود. در یک جمع بندی ساده و سرراست می شود گفت حالا علی ضیا از خودش چهره ای نشان داده که ایده خلاقانه ای برای سرگرم کردن مردم، نکته آموزنده ای برای آموختن به مخاطبان و بطور کل توانایی ویژه ای در امر رسانه ندارد و تکیه اش با سعی برای حداکثر استفاده از اعتباری که بواسطه حضور پیشینش در تلویزیون داشت، روی ۲ موضوع است؛ از نظر سوژه یابی و خلق جذابیت، او به ساختارشکنی هرچه بیشتر و ایجاد حاشیه وابسته است تا بتواند دیده شود و از نظر جهت گیری فکری او به یک برنامه ساز سفارش پذیر از جانب گروههای حاشیه ساز سیاسی و اقتصادی تبدیل گشته است.
چنانکه مشاهده می شود، فصل مشترک هر ۲ رویکرد همان گونه که بارها در این متن یاد شده قرار گرفت، باز هم جنجال و حاشیه است. شاید واژه «خطر» برای وصف این موقعیت کمی مبالغه به نظر برسد اما تجربه نشان داده است افراد سابقاً مشهور، وقتی در چنین موقعیتی قرار می گیرند، به واقع رفتارهای خطرناکی از خودشان نشان خواهند داد. کسی که فکر می کند دوره اش تمام شده و هم از لحاظ مالی در تنگنا قرار می گیرد و هم از جانب مخاطبان با کمبود توجه مواجه می شود، امکان دارد به هر روشی برای دیده شدن و مطرح باقی ماندن متوسل شود؛ چنانکه در سال ۱۴۰۱ هم دیده شد، خیلی از بازنشستگان فرهنگی و ورزشی که بعضاً از جانب جامعه هم طرد شده بودند، به خیال این که موقعیت جدیدی برای مطرح شدن مجددشان فراهم شده، نقش تازه ای برای خودشان تعریف کردند که لیدری سیاسی(!) بود. مورد علی ضیا البته هنوز به آن مرحله نرسیده اما به نظر می آید از همان قاعده پیروی می کند.
فردی در جایگاه او که نشان داده به جز اجرای ساده، مهارت ویژه دیگری ندارد و توان خلق ایده و راهبری آنرا نمی تواند داشته باشد، تنها نقش جدیدی که می تواند برای خودش تعریف کند، جنجال سازی و تابوشکنی است. چنین وضعیتی به واقع خطرناک و مستعد بحران سازی است و فردی که خودش هم نمی داند کجا در نظر دارد دامنه حاشیه سازی را متوقف نماید، سبب خواهد شد تمام مسائلی را که روی آنها دست می گذارد، بجای این که با یک شکل اصولی به سوی حل شدن بروند، در نقطه پرحرارت جنجالی شان باقی بمانند. به عبارت صریح تر، کسی که کاسبی اش از جنجال است، با حل شدن منطقی مسائل، تعارض منافع دارد. با این مقدمه است که می توانیم به استقبال یک تحلیل هشدار دهنده درباره ی برنامه جدید علی ضیا با عنوان «گنگ» برویم؛ برنامه ای که پخش قسمت اول آن نشان داد مطلقاً هیچ ایده و خلاقیتی پشت آن نیست و روی تنها عنصری که به عنوان جذابیت حساب باز شده، شکستن تابوها و عبور از خطوط قرمز است. در قسمت اول برنامه گنگ بعد از یک گپ چند دقیقه ای بین علی ضیا و محمدرضا شایع که روی استیج ایستاده و حرف می زنند، میکروفن بین حلقه تماشاگران می رود تا سوال بپرسند.
یکی می پرسد یک رپر از چه چیزی می ترسد و وقتی شایع جواب می دهد رپر نباید از چیزی بترسد، طوری که انگار همین حالا گل قهرمانی کشور در مسابقات جام جهانی از دروازه رد شده، همه هورا می کشند و تشویق می کنند. بعد میکروفن دست یک تماشاگر دیگر داده می شود تا بپرسد اگر بخواهید محمدرضا شایع را در یک کلمه توصیف کنید چه خواهید گفت و شایع پاسخ می دهد «دل» و باز همان هیاهو و تشویق. مشخص است که این برنامه محتوای خاصی ندارد و سرگرم کننده هم نیست و امکان دارد به نظر برسد برخورد درست درباره ی آن کم توجهی باشد چون خود این برنامه به مرور شکست خواهد خورد اما بااینکه این پیش بینی درباره ی برنامه «گنگ» احتمالا درست از آب درخواهد آمد ولی نکته ای که حساسیت می طلبد و باید نسبت به آن هوشیار بود، نفس تولید این برنامه با اتکای صرف به جنجال سازی به عنوان سرمایه جذب مخاطب است. در این مورد نه فقط به شخصیت علی ضیا، بلکه به نقش پلت فرم فیلیمو هم باید توجه کرد. پلت فرم های نمایش خانگی در یکی دو سال قبل مرتب مخاطبان شان را بیش از دست داده اند و جنجال سازی و تابوشکنی به تنها سرمایه آنها برای جلب توجه تبدیل گشته است.
این را نه فقط در برنامه های سرگرم کننده یا گفت وگومحور، بلکه حتی در سریال سازی این پلت فرم ها هم میتوان دید. گنجاندن صحنه های مساله داری که هیچ ضرورت دراماتیکی هم ندارند در قسمت های اول سریال ها و پخش گسترده آنها در فضای مجازی، فرمولی نیست که در هیچ کجای دنیا به جز ایران برای جذب مخاطبان از آن استفاده گردد. اگر پلت فرم هایی که تولید بخش عمده ای از محصولات فرهنگی کشور را در اختیار دارند، تمام توش و توان خویش را مصروف حاشیه سازی کنند و هر قدر که حساسیت مردم به این رفتارها کاهش پیدا کند، دوز حاشیه سازی را بالاتر ببرند، آنگاه چه فرجامی برای وضعیت فرهنگی کشور میتوان متصور بود؟ ازاین رو پیش از این که درباره ی ماهیت موسیقی رپ و جایگاه و نسبت آن با جامعه ایرانی و امکان یا عدم امکان مجوزدار بودن آن صحبت شود، باید به این توجه کرد که این برنامه گفت وگومحور با موضوع رپ فارسی توسط چه کسی و در چه بستری تولید و عرضه می شود. بی شک این دست مسایل روی این که یک موضوع چه طور معنا بدهد و به چه سمتی برود موثر هستند.
منبع: وطن امروز
به طور خلاصه در تمام ۱۰ روزی که ضبط این برنامه ادامه داشت، هر بار که قرار بود به محل کار بروم، در درونم صدایی می گفت نرو و من بارها و بارها به این صدا گوش دادم. در تاریخ موسیقی ایران هیچ کدام از خوانندگان زیرزمینی به درجه ای از شهرت نرسیدند که محسن چاوشی در همان دوره فعالیت زیرزمینی اش رسید اما این سبب نشد پس از دریافت مجوز، رفتارهای شبیه آنچه از محمدرضا شایع با یک هزارم شهرت و محبوبیت چاوشی سر زد را از محسن چاوشی ببینیم.
به طور صریح و سرراست می توان گفت وقتی ژست اپوزیسیون و مخالف خوانی در یک جریان خاص هنری و سرگرمی، تبدیل به قسمتی از هویت و بالطبع معاش آن جماعت شده باشد، مجوز دادن به آنها مخدوش کردن هویت و برهم زدن معاش آنهاست و تلاش برای مجوز دادن به قسمتی از آنها هم بهترین هدیه است به قسمتی دیگر که تلاش می کنند با ایستادن روی گزاره هایی مثل من مجوز نمی گیرم و من مستقل هستم، آن ژست را تقویت نمایند.
منبع: بلاگ سان
این پست بلاگ سان را می پسندید؟
(0)
(0)
تازه ترین پستهای مرتبط
نظرات کاربران بلاگ سان در مورد این مطلب