گزارش میدانی مهر؛

بردگی مجازی به استان سمنان رسید

به گزارش بلاگ سان شاید باورش کمی دشوار باشد که امروز حکومت فضای مجازی کار را به جایی رسانده که برخی در استان سمنان برای استوری های اینستاگرامی خودشان از رستوران ها غذا کرایه می کنند.

بردگی مجازی به استان سمنان رسید

خبرگزاری مهر، گروه استانها - محمد حسین عابدی: پدیده های عجیب و غریب در فضای مجازی زیاد هستند که خیلی از آنها را در کانال های تلگرامی و اینستاگرامی می خوانیم و برخی هم آنقدر عجیب هستند که حتی خنده را بر لبانمان می آورند اما باید گفت متأسفانه این خلاءهای فرهنگی به استان سمنان هم راه یافته است.
ماجرا از جایی آغاز شد که در رستورانی منتظر دریافت مقداری حلیم برای افطار بودیم که تلفن رستوران زنگ خورد و یک خانم تلفنی سفارش عکس خوراک کوبیده و کتلت را داد! مالک رستوران با اعلان اینکه این خانم هفته ای یکی، دو بار چنین کاری را می کند، بیان کرد: هزینه غذا توسط این خانم پرداخت می شود اما فقط از عکس آن استفاده می نماید. ما هم هنوز دلیل آنرا نمی دانیم در نتیجه غذایی که برای مشتری دیگری باشد را برای او عکاسی کرده و تلگرام می نماییم اگر مشتری نباشد برای وی غذا را درست کرده و چون او فقط عکسش را می خواهد نه خودش را، پول را گرفته و غذا را به مستحقان می دهیم!
رفتارهایی که فقط در تهران دیده نمی شود
این صحنه اعجاب انگیز ما را بر آن داشت تا نگاهی دقیق تر بر وضعیت فضای مجازی و تجربیات عجیب و غریب آن در سطح استان سمنان بپردازیم. تجربیاتی که تا امروز فکر می کردیم فقط متعلق به شهرهای بزرگ و افراد متمول و پول داری است که دستشان به دهانشان می رسد اما نتیجه بررسی های میدانی خبرنگار مهر، نشان میدهد که اتفاقاً کسانی سراغ این نوع خودنمایی ها رفته اند که اصلاً وضعیت مالی خوبی ندارند وگرنه فردی که از لحاظ مالی تمولی دارد نیاز به انعکاس واقعیت زندگی خود نمی بیند.
بررسی مدلهای مشابه وسواس ها و رفتارهای عجیب فضای مجازی از روز دوم ماه مبارک رمضان شروع شد و توانستیم بصورت میدانی سه مورد مشابه را نیز بیابیم که البته هر سه مورد از بین بانوان هستند قرار مصاحبه با این افراد به آسانی تنظیم نمی شد برای اینکه اولاً مصاحبه ای دراین زمینه نمی کردند و ثانیاً یکی از آنها برای مصاحبه فالو کردن پیج و قرار دادن آدرسش را در کانال خبرگزاری مهر استان سمنان طلب کرد که امری غیر معقول به نظر می رسید هرچند توانستیم با اعضای خانواده و آشنایان دو نفر از این سه فرد گفتگو نماییم.
پسر یکی از این بانوان شاهرودی که حتی به اذعان خودش اعتیاد به فضای مجازی دارد، در گفتگو با خبرنگار مهر، می گوید: نام مادرم سمیه و ۵۳ ساله است تقریباً دو سال است که برایش اینستاگرام نصب کرده ام، سابقاً سابقه چشم و هم چشمی داشت اما از وقتی فضای مجازی به رویش باز شد بدتر شد. مادرم دفترچه بزرگی دارد که به ازای هر عکسی و یا ویدئویی که پست می کند نام تک تک افرادی که آنرا پسندیده اند را می نویسد تا فقط پست های آنها را لایک کند و حتی آنانی که نامشان را نمی نویسد در دورهمی شبانه ای برای پیاده روی در حاشیه پارک دارند، نیز جایی نخواهند داشت. مادرم همین طور با افراد تماس گرفته و دلیل عدم لایک کردن پست هایشان را می پرسد و حتی قبض آبان ماه یا آذرماه درست خاطرم نیست برایش ۳۰۰ هزار تومان آمد.

جشن ۱۰۰۰ فالور
با محمد امین در پاک بوستان گل های شاهرود در ۵۰۰ متری منزل شأن قرار مصاحبه گذاشته ایم و پذیرفته در صورتیکه نام خانوادگی اش را عنوان نکنیم صحبت کند، وی ادامه می دهد: مادرم اخلاق های عجیبی دارد، مثلاً برای ما بادمجان درست می کند اما ظهر از رستوران کباب می گیرد آنرا تزئین می کند، روی میز گذاشته و عکاسی می کند اما بعدش آنرا جمع کرده و بادمجان را می آورد تا بخوریم! از این دست رفتارها فراوان هستند، مثلاً بارها شده که سر میز غذا من، خواهر و پدرم نشسته و غذایی که مادرم پخته را می خوریم اما او روی مبل نشسته در صورتیکه غذا در شرف سرد شدن است در فضای مجازی دنبال ویرایش کردن عکس همان غذایی است که ما نیمی از آنرا هم خورده ایم.
از او درباره آزار دهنده بودن این رفتار می پرسم و می افزاید: البته ما همه مان تقریباً به جز پدرم به شدت درگیر فضای مجازی هستیم در نتیجه کسی می تواند به دیگر عضو خانواده اش ایراد بگیرد که خودش عملکرد خوبی داشته باشد در نتیجه زبانمان کوتاه است اما حقیقتاً چرا این رفتارها بسیار آزار دهنده است برای اینکه تشدید می شود. یکی دوبار پدرم با او مشاجراتی هم کرد و معتقد بود باید برای درمان به پزشک مراجعه کند اما مادرم تا متوجه نشود و نپذیرد که مشکل دارد درمان نمی گردد.
از محمد امین درباره عجیب ترین رفتارها می پرسم و می گوید: تقریباً هفته ای یک روز بواسطه حسادت به دیگران گریه های طولانی مدت شاید چهار، پنج ساعت پشت سر هم می کند. برای مثال مدتی پیش دوست مادرم همه را دعوت کرده بود تا جشن (۱K) یا همان هزارتایی شدن صفحه اینستاگرامش را بگیرد و حتی کیک به شکل یک هزار هم سفارش داده بود از آن روز مادرم یکی دو ماهی افسردگی گرفته بود و بصورت واضحی حسادت می کرد. مشکلات فراوان است اینها فقط گوشه ای از آنست که به شما می گویم فرض کنید به خاطر لایک نکردن یک عکس غذا مادرم حتی خانه خواهرش هم نمی رود.
تبلیغ بدون تبلیغ!
هر چه بیشتر گوش می دهیم کمتر باورمان می شود اما شواهد و قرائن نشان از حقیقت ماجرا دارد. از محمد امین می خواهم تا در صورت امکان با فرزند دوست مادرش که برای هزارتایی شدن صفحه اینستاگرامش مهمانی و شام داده تماس بگیرد تا بتوانیم درباره این مساله با وی گفتگو نماییم. فرزند بانوی شاهرودی که پانته آ نام دارد پشت خطوط تلفن توضیح می دهد که مادرم در ماه یک میلیون تومان خرج صفحه مجازی خودش می کند و این بغیر از خریدن وسایل گرانقیمت فقط برای عکس گرفتن و گذاشتن در مجازی است.
پانته آ که دختری ۱۷ ساله به نظر می آید، می افزاید: جان مادرم به اینستاگرامش بند است یعنی یک گوشی و یک پاور بانک دارد و حتی یک دوربین «گو پرو» با قابلیت نصب روی تلفن همراه هم خریده که عکس هایش باکیفیت باشد. او تقریباً روزی ۱۰۰ الی ۱۵۰ عکس می گیرد و در نهایت پنج عکس را پست می کند و مابقی را پاک می کند. ما تقریباً هر جا می رویم از خودرو، مهمانی، خرید، بازدید از فامیل و… مادرم در حال لایو گذاشتن با فالورهایش است.
وی درباره ماجرای هزارتایی شدن صفحه مادرش می افزاید: تقریباً ۱۰ الی ۱۲ میلیون تومان برای این کار خرج کرد این به جز ماجرای خرید غذاهای گرانقیمت و ریختن در قابلمه که انگار خودش درست کرده (مثل ماهیچه پلو) و یا خرید تابلوهای نقاشی گران و تابلو فرش و… است این میزان فقط و فقط پول هایی است که داده تا افراد او را فالو کنند. مثلاً به یک پیج شاهرودی ۲ میلیون تومان داد که برایش تبلیغ کند و ۶۰ نفر به فالورهایش اضافه شد! جالب اینکه مادرم نه چیزی می فروشد نه چیزی تبلیغ می کند فقط زندگی ما را در طول روز فیلم می گیرد. مادرم حتی غذا کرایه هم می کند شاید باور نکنید اما از اینکه غذایی را در اوج بی پولی ما از بیرون بخرد و عکس بگیرد آنرا در فریزر بگذارد تا بار دیگر با شکلی متفاوت از آن عکاسی کند هم ابایی ندارد ما بارها شده حتی لب به این نوع غذاها نزده ایم برای اینکه فقط برای عکاسی هستند.
زجر کشیدن و یا زجر دادن
از پانته آ می پرسم آیا پدرت در این ماجرا مقاومتی نمی کند و می گوید: مادرم از هفت بامداد تا ۹ آرایش می کند با آنکه اصلاً از خانه بیرون هم نمی آید برای اینکه از ساعت ۱۰ تا یک ظهر یکسر باید در اینستاگرام باشد. او تقریباً یک روز در بین از بیرون غذا می گیرد باردیگر عصر در مجازی است تا شب و عجیب تر اینکه شب تا ساعت سه بامداد باردیگر دنبال بازخوردها و پیج های دیگران و اتفاقات و رویدادها و… است. می خواهم بگویم این سبک زندگی مادرم است و پدر بیچاره من چه کند؟ شما بگویید؟
این دختر ۱۷ ساله می افزاید: مادرم بارها و بارها شده از دیگران عکس خریداری نموده است مثلاً به چشم دیده ام که به کسی که قرار بود به کوش آداسی برای تفریح برود ۵۰۰ هزار تومان داد تا برایش چند عکس از آن شهر بیاورند که حتما سه تایش با غذاهای دریایی باشد. یا مثلاً یکبار چهار ماهیچه خام را از قصابی خریده بود که نمی دانم چقدر پولش می شود در کنار پیاز و… عکس برداری و فیلم برداری می کرد ظهر با رستوران تماس گرفت و ماهیچه سفارش داد گوشت ها را در فریزر گذاشت و از غذای رستوران عکس گرفت و در کنار ماهیچه ها می گذاشت که یعنی این پیش از پخت و این پس از پخت!
وی با اعلان اینکه پدرم کارمند است و به سختی بسیار زیاد خرج زندگی را در می آورد و حتی خودرو هم ندارد، می گوید: می دانید داستان این است که مادر من بیمار به اینستاگرام خودش است. هیچی در این فضا نیست یعنی نه درآمدی نه تبلیغی، نه اینکه چیزی بفروشد و نه حتی فایده ای داشته باشد. مادر من بیمار است که ظاهر زندگی خودش را در مقابل دیگران زیبا نشان دهد! همین. مثلاً او از سگ و گربه به شدت متنفر است در حدی که شاید اگر بگویم حالت تهوع می گیرد دروغ نگفته ام مدتی پیش سگی را یکی از دوستان پدرم آورده بود مادرم سگ را بغل کرده بود که با آن عکس بیندازد در صورتیکه از چشمانش اشک می ریخت و من می دیدم که چقدر زجر می کشد اما تحمل می کند که در اینستاگرام مثلاً طرفدار سگ، خودش را نشان دهد.

معضلات مجازی
شنیدن روایت این افراد آنقدر عجیب است که شاید حالا هم تمامی نداشته باشد اما ریشه این رفتارها در کجا است. نکته قابل توجه اما این است که هر دو سوژه ای که با آنها گفتگو شد به طبقه متوسط و حتی نزدیک به متوسط تعلق داشتند. پدر محمد امین حتی خانه هم ندارد و در خانه رهنی زندگی و یک خودروی پارس دارند و خانواده پانته آ با وجود اینکه خانه دارند اما حتی توان خریدن یک پراید هم ندارند پس چطور درگیر کرایه کردن غذاهای ۱۵۰ هزار تومانی برای یک وعده عکس اینستاگرامی شده اند؟ نکته عجیب و مشترک بین این دو مورد اما مادران خانواده ای بود که بین ۴۵ تا ۵۳ سال سن دارند و این یعنی نسلی که همه فکر می کنند در باره مجازی ایمن است، بیشترین مشکلات را دارد.
بارها این جملات را شنیده ایم که ظاهر زندگی دیگران را با باطن زندگی خودتان مقایسه نکنید اما واقعاً داستان مجازی فقط تفاوت های ظاهر زندگی دیگران با باطن زندگی خود است یا ما با یک رویداد اجتماعی و فرهنگی و حتی سیاسی چند بعدی در بطن و بستر خانواده های ایرانی در همین شهر و دیار خودمان روبرو هستیم؟
در ادامه با چند کارشناس حوزه روان شناسی و جامعه شناسی در این خصوص گفتگو کردیم تا بتوانیم دریابیم که در حقیقت ریشه این نوع رفتارها در کجا است و برای کاهش معضلات اجتماعی از این دست در حقیقت باید چه کرد آیا مسئولان دولتی و نهادهای فرهنگی مسئول جلوگیری از اشاعه این خرده فرهنگ های ناروا هستند؟
نگویید فضای مجازی
یک جامعه شناس با اعلان اینکه فضای مجازی تا اوایل دهه ۹۰ فضای مجازی بود از میانه دهه ۹۰ خورشیدی اتفاقاً واقعی ترین فضایی است که می توان آنرا متصور شد برای اینکه افراد دوران گذار از رو نکردن شخصیت اصلی شأن را گذرانده و اتفاقاً منِ واقعی شأن را در اینستاگرام و تلگرام و… نشان می دهند. منی که اهل تجمل است منی که فکر خطرناکی دارد منی که درگیر خشونت های کلامی است منی که به خود اجازه می دهد بواسطه حسادت به همه پرخاش کند منی که به خود اجازه می دهد به کودکان و حتی همسر خودش ظلم کرده و از آنها غذای خوب را دریغ کند تا به صفحه اینستاگرامی اش بپردازد و ده ها من دیگر اتفاقاً واقعی ترین نوع رفتار شناسی است که می توان در جامعه آنرا دید.
علیرضا میرمعصومی با اعلان اینکه ما امروز با پدیدهای روبرو می باشیم که توانسته پس از سالهای سال مصلحت، رعایت آداب، احترام به بزرگ تر، فضای محدود خانواده، فضای خشک مدرسه و… به فرد آزادی ببخشد که هر چه از دهانش و از فکرش می گذرد، نثار دیگران کند و در حقیقت یک نوع فوران آنچه در درون عقده شده است، از طرف فضای مجازی برای فرد به وجود می آید پس وقتی خودرا در معرض یک فضای باز این چنینی می بیند یکباره به فکر تخلیه تمام عقده هایی است که از کودکی دارد مثلاً غذای گران قیمت، سگ گردانی که آنرا یک کار با کلاس می داند، رفتن به ترکیه، عکس گرفتن از پیتزا و ساندویچ و… که در کودکی و حتی جوانی تا به سن ۵۰ سالگی هم آنرا نداشته است.
وی با اعلان اینکه متأسفانه این بستر دوگانه بروز در مقابل تفکری که سالهای سال به شکل محکمی بسته شده است، سبب بیرون ریزی رفتارهای نادرستی می شود، بیان کرد: امروز با پدیده ای روبرو می باشیم که مادر به دختر خودش حسادت می کند و این را باید قبول کرد. ما مواردی داشته ایم که مادر فکر زخمی کردن دختر را هم از سر گذرانده و البته پشیمان شده است اما به آن فکر کرده است چونکه دلش برای آن زیبایی جوانی تنگ شده و در این فضای باز به نام مجازی که می خواهد همه موارد را بروز دهد، به آن ابزار (زیبایی) دسترسی ندارد.

بهبود تعاملات اجتماعی
این جامعه شناس با اعلان اینکه از این دست رفتارها بسیار هستند اما بحث درباره آنها تابو شده و مسئولان ترجیح می دهند سکوت کنند، اظهار داشت: چرا باید در قبال چنین موضوعی سکوت کرد؟ فضای مجازی اتفاقاً نامش مجازی است اما حقیقی ترین ضربات را بر پیکر جامعه ما وارد ساخته است و اگر دولت و نهادهای فرهنگی نمی توانند و توان مدیریت فضاها را ندارند از نهادهای مردمی و کارشناسان کمک بگیرند تا به درمان این حالات بپردازیم.
میر معصومی با اعلان اینکه پرتگاه اخلاقیات درست در فضای مجازی شکل گرفته است، اشاره کرد: یکی از دلایلی که شبکه های مجازی تا این اندازه در ایران وسعت یافت این بود که دولت ها نتوانستند فضای گفتگو را بین مردم و اقشار مختلف پدید بیاورند از طرف دیگر ما نتوانسته ایم بهداشت روانی جامعه مان را که در پس مشکلات اقتصادی، معیشت، گرفتاری ها و… گرفتار خلل شده، بهبود ببخشیم. ما اگر می توانستیم در زمینه بهبود تعاملات اجتماعی در دنیای واقعی موفق تر عمل نماییم با چنین معضلاتی روبرو نمی شدیم.
وی می افزاید: امروز فرد با مشکلات عدیده اقتصادی روبرو است اینها با گره های ذهنی روانی کودکی و نوجوانی او همراه شده اند از طرفی دولت ها برای بهداشت روانی مردم هم کاری نمی کنند پس در حقیقت دیگ عصبیت جامعه فاقد سوپاپ اطمینان است پس نتیجه چه می شود؟ انفجار بروز خشونت، انفجار بروز احساسات و عواطف منفی و مثبت و… در فضای مجازی به نحوی لجام گسیخته شکل می گیرد.
درمان بجای جلوگیری
یک دانش آموخته رشته روانشناسی نیز در گفتگو با خبرنگار مهر، با اعلان اینکه افرادی که درگیر چنین وسواس های فکری و رفتاری هستند باید به تناسب میزان وقوع این مشکلات در ذهن شأن مورد معالجه قرار گیرند اما از آنجائیکه فضای مجازی در حقیقت با مجاز و انتزاع سر و کار دارد، پذیرش واقعیت نیاز به درمان برای این نوع افراد بسیار دشوار است به عبارت ساده تر این افراد که درگیر چنین رفتارهایی هستند که مقابل فرزندان شأن هم با غذا درست نکردن، یا مادری نکردن، با احساسات به خرج ندادن، با عدم تربیت درست و… خونت اعمال می کنند (زیرا خشونت فقط کتک زدن فیزیکی نیست بلکه نادیده گرفتن یک استعداد یا محروم کردن کودکان از وعده غذایی مناسب هم اعمال خشونت است) تا خودشان درک نکنند که بیمار بوده و نیاز به درمان دارند، هیچ اتفاق مثبتی برایشان رخ نخواهد داد.
الهه لطفی با اعلان اینکه درمان های عمده درباب وسواس های رفتاری و فکری غالباً باید بر روی این دست افراد جواب بدهد اما با این تفاوت که نوعی اعتیاد یا وابستگی هم به فضای مجازی و هم به رفتارهای آن دارند که کار را دشوار می سازد، ابراز کرد: افرادی که مثلاً در عین بی پولی قرض می کنند تا غذایی بخرند و از آن عکس بگیرند و اینستاگرام کنند در حقیقت درگیر موضوع دوقطبی بودن هم هستند یک قطب زندگی واقعی که در واقعیت دارند و قطب دیگر زندگی که دوست داشتن داشته باشند اما ندارند.
وی اضافه کرد: درگیری روانی این افراد این است که دوست دارند زندگی داشته باشند که در آن ماهیچه بخورند، به ترکیه بروند، به قول مواردی که شما بر روی آن کار کرده اید، غذاهای آن چنانی بخورند و… اما در واقعیت چیست؟ متأسفانه این دست افراد وقتی با آنها صحبت می کنید متوجه می شوید که آنقدر نقش قطب دوم شخصیت خود یعنی زندگی که دوست دارند داشته باشند، غرق شده که کم کم باور کرده اند و حتی در مقابل روان شناس که می خواهد کمک نماید هم حاضر نیستند با واقعیت خودشان سخن بگویند و این دست خودشان هم نیست اگر یک دروغ بارها گفته شود امکان دارد باور شود.
دوگانگی در شخصیت
این کارشناس روان شناسی بیان کرد: بزرگترین مشکلی که این دست افراد دارند این است که قطب دوم شخصیت شأن که اهل سفر و تجمل گرایی است، سگ گردانی را با کلاسی می بیند، هر روز غذاهای خوشمزه دست می کند، هر روز آرایشگاه و… دارد، آنقدر غالب شده که گاهی یادشان می رود شخصیت اصلی که داشتند چه بوده است؟ بدتر اینکه این فراموشی گاه خود خواسته است برای اینکه ترجیح می دهند بین زندگی قدیم با دشواری ها و زندگی مجازی جدید با زیبایی هایش دومی را انتخاب کنند و این خطرناکست.
در هر صورت باید گفت این موضوعات عجیب و غریب فقط مختص به تهران نیست و در همین شهرهای شاهرود و سمنان خودمان هم بسیار دیده می شود. ما سال ها است که بصورت شعاری به خوبی بیان کرده ایم که باید فضای مجازی را کنترل کرد اما در عمل چه اتفاقی رخ داده است؟ کارگاه آموزشی سواد رسانه ای را برای دانش آموزان برگزار می نماییم کارگاه حجاب را برای با حجاب ها کارگاه اعتیاد را برای سالم ها، مدرس کارگاه طلاق خودش مجرد است و… این مجموعه نشان میدهد که ما نه مخاطب شناسی درستی از برنامه های فرهنگی داشته و نه توانسته ایم به خوبی برنامه ریزی دراین زمینه نماییم. برای اینکه امروز نسل روز گذشته ما متحمل بیشترین لطمه ها از مجازی بابت خودشان یا بلاهایی که مجازی بر سر فرزندانشان آورده است، هستند.


منبع:

1400/02/17
17:02:08
0.0 / 5
513
تگهای خبر: آموزش , اینستاگرام , برنامه , داستان
این پست بلاگ سان را می پسندید؟
(0)
(0)

تازه ترین پستهای مرتبط
نظرات کاربران بلاگ سان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۳ بعلاوه ۳
sunblog